کد مطلب:259370 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

نواب خاص
همان گونه كه پیشتر اشاره شد طبق نقل مسعودی حضرت امام هادی علیه السلام خود را از بسیاری از شیعیان خود - مگر از عده ی قلیلی از خواص خود - پنهان می كرد و چون امر به حضرت امام حسن عسكری علیه السلام منتهی شد. آن حضرت از پشت پرده با خواص و غیر خواص تكلم می فرمود، مگر در آن اوقات كه سوار مركب می شد و به خانه می رفت. این رفتار مقدمه ای برای غیبت حضرت صاحب الزمان علیه السلام بود كه شیعیان به این نوع ارتباط انس گیرند و از غیبت وحشت نكنند و عادت در احتجاب و اختفاء جاری شود.

حضرت مهدی علیه السلام در دوران غیبت صغری توسط نایبان خاص خود با مردم ارتباط داشت. آن حضرت علیه السلام چندی عثمان بن سعید عمری را - كه از اصحاب جد و پدرش بود و ثقه و امین ایشان قرار داشت - نایب خود قرار داد و به توسط وی به عرایض و سؤالات شیعه جواب می دهد.

پس از عثمان بن سعید، فرزندش محمد بن عثمان به نیابت امام منصوب شد و پس از وفات حسین بن روح نوبختی علی بن محمد سمری نیابت ناحیه ی مقدسه امام را داشت.

چند روز به مرگ علی بن محمد سمری (كه در سال 329 هجری اتفاق افتاد) مانده بود كه از ناحیه ی مقدسه توقیعی صادر شد كه در آن به علی بن محمد سمری



[ صفحه 174]



ابلاغ شده بود كه تا شش روز بدرود زندگی خواهد گفت و پس از آن در نیابت خاصه بسته و غیبت كبری واقع خواهد شد و تا روزی كه خدا در ظهور آن حضرت اذن دهد، غیبت دوام خواهد یافت [1] و به مقتضای این توقیع غیبت امام زمان علیه السلام به دو بخش منقسم می شود.

اول غیبت صغری كه از سال دویست و شصت هجری شروع نموده و در سال سیصد و بیست و نه خاتمه می یابد و تقریبا هفتاد سال مدت امتداد آن می باشد.

دوم غیبت كبری كه از سال سیصد و بیست و نه شروع كرده و تا وقتی كه خدا بخواهد ادامه خواهد یافت.

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله در یك حدیث متفق علیه [2] می فرمایند:

لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذاك الیوم حتی یبعث فیه رجلا من امتی و من أهل بیتی یواطی اسمه اسمی یملاء الأرض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما.

«اگر از عمر دنیا جز یك روز نمانده باشد خدا آن روز را دراز می كند تا مهدی از فرزندان من ظهور نموده دنیا را پر از عدل و داد كند چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد». [3] .



[ صفحه 177]




[1] بحارالانوار: ج 51، ص 360 و 361. الغيبة تأليف شيخ طوسي: ص 242.

[2] فصول المهمة ص 271.

[3] برگرفته از كتاب شيعه در اسلام، با اندكي تصرف.